اجتماعی
نقد کتاب و داستان نویسی
داستان مینیمال
هنگام مرگش خنده ای درصورتش یافتم،شایدپایان خنده داراست🍁🍁
نویسنده:
ناصراعظمی
برچسبها:
داستانک
,
مینمال
,
داستان
,
کتاب
+
نوشته شده در دوشنبه بیستم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 19:13 توسط ناصراعظمی وفا |
مطالب و داستانک های اجتماعی
خانه
پروفایل مدیر وبلاگ
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ
عناوین نوشته ها
پیوندهای روزانه
صفحه ی ویرگول
نویسنده
اینستاگرام:ناصراعظمی
آرشیو پیوندهای روزانه
نوشتههای پیشین
شهریور ۱۴۰۴
مرداد ۱۴۰۴
تیر ۱۴۰۴
خرداد ۱۴۰۴
اسفند ۱۴۰۳
آبان ۱۴۰۳
شهریور ۱۴۰۳
تیر ۱۴۰۳
خرداد ۱۴۰۳
اردیبهشت ۱۴۰۳
فروردین ۱۴۰۳
اسفند ۱۴۰۲
بهمن ۱۴۰۲
دی ۱۴۰۲
مهر ۱۴۰۲
شهریور ۱۴۰۲
مرداد ۱۴۰۲
تیر ۱۴۰۲
خرداد ۱۴۰۲
اردیبهشت ۱۴۰۲
فروردین ۱۴۰۲
اسفند ۱۴۰۱
آذر ۱۴۰۱
آبان ۱۴۰۱
آرشیو موضوعی
شرح زندگی
شعر
سياست
مقاله
داستان
ناصراعظمی
پیوندها
اینستاگرام
اینستاگرام
BLOGFA.COM